سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با ذکر خدا دلها زنده می شود . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :3
بازدید دیروز :6
کل بازدید :8473
تعداد کل یاداشته ها : 13
103/2/24
10:41 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
F_N[4]

خبر مایه
بایگانی وبلاگ
 
بهمن 92[12]
عناوین یادداشتهای وبلاگ
بابا.. بابا.. بابا... عناوین یادداشتها[13]

 

به نام خدا

 

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مودبانه گفت:

- ببخشید آقا! من میتونم یکم به خانم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟یعنی چی؟

مرد که اصلاً توقع چنین حرفی رو  نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا پرید و میان بازار و جمعیت، یقه جوان رو گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد:عصبانی شدم!

- مردیک? عوضی، مگه خودت ناموس نداری...؟ خجالت نمیکشی؟؟دعوا

اما جوان،خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی بشه و واکنشی نشون بده، همان طور مودبانهه و متین ادامه داد..

- خیلی عذر میخوام؛ فکر نمیکردم این همه عصبی و غیرتی بشین! دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت میبرن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم، که نامردی نکرده باشم...!گیج شدم

حالا هم یقه مو ول کنین! از خیرش گذشتم!!

مرد خشکش زد... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد...وااااای

   

 

نظر بدین؟


گل تقدیم شماگل تقدیم شمااللهم عجل لولیک الفرج گل تقدیم شماگل تقدیم شما